به نازم به رهبرم که علی زمان است.
عبد اللّه بن عباس می گوید: موقع حرکت امام علیه السلام براى جنگ بصره (جمل) در «ذى قار» پیش حضرت رفتم دیدم کفش خود را وصله میزند. وقتى حضرت مرا دید فرمود: این کفش چقدر ارزش دارد؟ گفتم: قیمتى ندارد. امام علیه السلام فرمود بخدا سوگند این کفش کهنه در نظر من بیشتر از ریاست بر شما ارزش دارد مگر این که حقى را بر پاى دارم و یا باطلى را ریشه کن سازم.