پایگاه مضمار ؛ تشکیلات اسلامی

إنَّ الیومَ المضمار و غَداً السِّباق ؛ امروز روز تمرین و فردا روز مسابقه است. (خطبه ۲۸ نهج‌البلاغه)

پایگاه مضمار ؛ تشکیلات اسلامی

پایگاه مضمار با هدف تولید دانش و گفتمان سازی تشکیلات اسلامی از طریق ترویج فرهنگ کار تشکیلاتی، الگوسازی، نقد و تحلیل و همچنین رصد و پایش مجموعه های موجود آغاز به کار کرده است.

نام مضمار برگرفته از کلامِ « الا و انّ الیوم مضمار و غداٌ السباق» آگاه باشید امروز روز تمرین و آمادگى، و فردا روز مسابقه است‏‏، امیرمؤمنان برای این پایگاه انتخاب شد، باشد که گامی تمرینی در جهت فتح سنگرهای کلیدی جهان برداشته و برای ظهور اقامه کننده عدل آماده تر شویم.

پیام های کوتاه
بایگانی

۲۱ مطلب با موضوع «اسوه های تشکیلاتی» ثبت شده است

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۵
پایگاه مضمار

صلوات

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۲۸
پایگاه مضمار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۰
پایگاه مضمار

آفرین بر رزمنده وظیفه شناس


جلسه فرماندهی در یکی از مقرها تشکیل می شد. دستور رسید. هیچ کس بدون کارت شناسایی وارد نشود. من به اتفاق یکی از بچه‌هایی که بچه یزد بود نگهبانی دم در را به عهده گرفتیم.
کنترل کارت ها به عهده من بود. فرماندهان یکی یکی با نشان دادن کارت شناسایی وارد محوطه می شدند و از آنجا به محلی که جلسه برگزار می شد، می رفتند.
نگاهم به در بود. یک ماشین جیپ جلوی در نگهبانی توقف کرد. قصد ورود به محوطه را داشت.
جلو رفتم و گفتم: “لطفا کارت شناسایی.”
گفت: “ندارم.”
گفتم:”ندارید؟
گفت:” نه ندارم.”
گفتم:” پس باعرض معذرت اجازه ورود به جلسه رو هم ندارین!”

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۳ ، ۱۲:۱۹
پایگاه مضمار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۱
پایگاه مضمار

شهیدچمران:
آنانکه به من بدی کردند مرا هوشیارکردند.
آنانکه از من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند.
آنانکه به من بی اعتنائی کردند به من صبر و تحمل آموختند.
آنانکه به من خوبی کردند به من مهر و وفا آموختند.

پس خدایا! به همه آنانکه باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند خیر و نیکی دنیا و آخرت عطاکن.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۵
پایگاه مضمار

حاجی دلبریان از عظمت فرماندهان دفاع مقدس می گوید...

بشنوید...


فرمانده و تویوتا...


شربت خنک در گرما...


اتکاء به نفس...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۴
پایگاه مضمار

هنگامى که قرار بود امام(ره) تشریف بیاورند و ما در دانشگاه تهران تحصن داشتیم، جمعى از رفقاى نزدیکى که با هم کار مىکردیم و همهشان در طول مدت انقلاب، نام و نشانهایى پیدا کردند و بعضى از آنها هم به شهادت رسیدند - مثل شهید بهشتى، شهید مطهرى، شهید باهنر، برادر عزیزمان آقاى هاشمى، مرحوم ربانى شیرازى، مرحوم ربانى املشى - با هم مىنشستیم و در مورد قضایاى گوناگون مشورت مىکردیم. گفتیم که امام، دو سه روز دیگر یا مثلاً فردا وارد تهران مىشوند و ما آمادگى لازم را نداریم. بیاییم سازماندهى کنیم که وقتى ایشان آمدند و مراجعات زیاد شد و کارها از همه طرف به اینجا ارجاع گردید، معطل نمانیم. صحبت دولت هم در میان نبود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۱ ، ۱۴:۲۱
پایگاه مضمار

مرحوم آیتالله شهید مرتضی مطهری در پاریس )نوفل لوشاتو) در جمع اعضای بیت حضرت امام و سایر شخصیتهایی که از ایران و جاهای دیگر به آنجا آمده بودند، وقتی صحبت از امام موسی صدر به میان آمد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، جملاتی را قریب به این مضمون بیان داشت:

«... اگر آقا موسی الآن بود، چون دنیا را دقیقاً میشناخت میتوانست کسی باشد که وضع جهان را برای امام خمینی تشریح کند و به عنوان یک کارشناس قوی، موضوعات و نیازها را بگوید... احکام واضح هستند و اشکال همة ما در عدم شناخت موضوع است. کسی که امروز در تبیین موضوعات به درد میخودر آقا موسی بود... افسوس شما هنوز نمیدانید که ما چه کسی را از دست دادیم. آقا موسی در دنیای عمل و اجرا نیازها را درک کرده بود، مسائل و مشکلات حرکت را میدانست و لمس کرده بود و برای اغلب موضوعات، حکم فقهی داشت. او را خیلی حساب شده از ما گرفتند... ایشان موضوعات پیچیدة منظومه را با یک سرانگشت حل میکرد و از شخصیتهای نادری بود که حرفهای ملاصدرا را به درستی فهمیده بود...»

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۱ ، ۱۰:۲۳
پایگاه مضمار

  شهید مهدی زین الدین

توجه به نیرو ها

عملیات محرم بود. توی نفربر بی سیم، نشسته بودیم آقا مهدی، دو سه شب بود نخوابیده بود. داشتیم حرف می زدیم. یک مرتبه دیدم جواب نمی دهد. همان طور نشسته، خوابش برده بود. چیزی نگفتم. پنج شش دقیقه بعد، از خواب پرید. کلافه شده بود. بد جوری. جعفری پرسید:«چی شده؟» جواب نداد. سرش را برگردانده بود طرف پنجره و بیرون را نگاه می کرد. زیر لب گفت «اون بیرون بسیجی ها دارن می جنگن، زخمی می شدن، شهید می شن، گرفته م خوابیده م.» یک ساعتی، با کسی حرف نزد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۱۷:۲۵
پایگاه مضمار