تشکیلاتسوز: راز تصفیه دقیق در معادله نیروی انسانی امام حسین علیهالسلام
درنگی در فرایند جذب عاشورایی امام حسین در مسیر کربلا و خلوص اصحاب
اشاره: در قاموس فرهنگ تشکیلاتی از دو دسته انسان در بدنه تشکیلات نامی به میان میآید:
1.تشکیلاتساز
2.تشکیلاتباز
در این میان دسته سومی نیز قابل طرح است: تشکیلاتسوز
در این مجال نمایی از بحث طرح خواهد شد که فروعات و شاخههای آن قابل پیگیری و پژوهش است...
تشکیلاتسوز کیست؟
مهمترین عامل برای از همگسیختگی و هرج و مرج سازمانی حضور افراد تشکیلاتسوز در بدنه اصلی نیروهاست. تشکیلاتسوز سبب از بین رفتن انسجام تیمی بخصوص در فعالیتهایی که نیاز به تداوم، استمرار و استقامت دارند میشود؛ حتی حضور فیزیکی این نوع (افراد) در گروه، فروپاشی تشکیلات را باعث خواهد شد.
امام در مسیر کربلا با دقت هرچه تمامتر دست به این "خالصسازی" میزند. این حرکت در سه موج قابل تحلیل است:
1.خواندن: در طول مسیر مکه تا کربلا
2.راندن: در شب عاشورا
3.خواندن (مجدد): در ظهر عاشورا
تشکیلاتسوز چه میکند؟
اثر افراد تشکیلات سوز در یک کلام "انسجام زدایی" است. حتی حضور این افراد و گفتگوهای این دسته باعث تشطط و دلسردی نیروها میشود. زیباترین شاهد این مدعا بیان حضرت علی در خطبه 29 نهج البلاغه است:"کَلَامُکُمْ یُوهِی الصُّمَّ الصِّلَاب" ترجمه: سخنان شما (لاف و گزافتان) سنگهاى سخت را نرم مىگرداند...
راهکار مقابله با این نوع جریان:
فرایند خالصسازی راهکاری برای به ثبات رساندن یک مجموعه است. این تعداد کم به تعبیر قرآن حتی بر گروههای با هیبت و پرطمطراق غلبه خواهند داشت: کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ(البقرة/249)
در این صورت هرچه فرایند خالص سازی در نیروهای یک سازمان قویتر باشد اطمینان از عدم ریزشهای ناگهانی نیز بیشتر خواهد شد. راز اطمینان امام از اصحاب دو چیز بود:
1.آزمایش نیرو
2.تصفیه نیرو
این خلاصه کلامی بود که امام حسین در شب عاشورا به خواهرش فرمود:
"زینب کبری عرض کرد: برادر جان! آیا نیّات اصحاب خود را آزمودهاى؟ نگرانم که وقت درگیرى و برخورد نیزهها تنهایت گذارند! امام(ع) گریست و فرمود: هان! به خدا سوگند ایشان را از خود راندم و آزمودم، در آنان جز دلاوران و و ارزشمندانی پایدار، که به کشته شدن در رکاب من همانند کودک به شیر مادر مأنوساند، حضور ندارند!"
"أَمَا وَ اللهِ! لَقَدْ نَهَرْتُهُمْ وَ بَلَوْتُهُمْ وَ لَیْسَ فِیهِمْ الْأَشْوَسَ الْأَقْعَسَ یَسْتَأنِسُونَ بِالْمَنِیّةِ دُونِی اسْتِئنَاسَ الطِّفْلِ بِلَبَنِ أُمِّهِ" (موسوعة کلمات الإمام الحسین ع ص406و407و408)
برای مواجهه و مقابله با مشکلات بیرونی، تصفیه درونی نیروها بسیار ضروری است. یک نیروی ناخالص میتواند سبب تشطط کلیه نیروها در مواقع بحرانی شود. گزارش زیر مؤید دیگری از همین اتفاق در شب عاشوراست که از باب نمونه آورده میشود:
"چون امام(ع) در کربلا فرود آمد، نزدیکترین اصحاب که بیش از همه با امام(ع)، مخصوصا در مواقع خطر، همراه بود هلال بن نافع بود، زیرا او مردى دوراندیش و بینا در سیاست بود. امام(ع) شب عاشورا [ نابهنگام ] از خیمهها بیرون آمده و دور شد. هلال [ نگران شده ] شمشیر خود را برداشت و با شتاب رفت تا خود را به امام(ع) رساند. دید او [ در مراقبت از خیمهها ] اعماق دشت و بلندیها و جاهاى مشکوکى را که مشرف بر خیمههاست، وارسى مىکند. امام(ع) به پشت سر خود متوجه شد [ در تاریکى ] و او را دید. پرسید: کیستى؟ هلال؟! عرض کرد: آرى، فداى تو! از اینکه در شب به سمت لشکرگاه این ستمگر بیرون آمدى، نگران شدم. فرمود: ای هلال! آمدم تا این پستى و بلندیها را وارسى کنم. نکند فردا، که آنان و ما درگیر مىشویم، کمینگاهى براى هجوم آنان به خِیام ما باشد. سپس برگشت و در حالى که [ بازوى ] چپ او را گرفته بود، مىفرمود: همان است! همان است! به خدا سوگند وعدهاى است که تخلف بردار نیست! سپس فرمود: هلال! چرا هم اینک از میان این دو کوه نمىروى که خود را برهانى؟! هلال روى قدمهاى امام(ع) افتاد و عرض کرد: در آن صورت مادر هلال در سوگش بنشیند. سرورم! شمشیرم با هزار شمشیر و اسبم با هزار اسب برابر است. به آن خدایى که همراهى تو را بر من منت نهاد، از تو جدا نشوم تا این که هر دو از کارزار باز مانند و خود کشته شوم."
امام در این معادله حتی از غلام قدیمی خود نیز نگذشت!
"سپس جون، غلام سیاه ابوذر غفارى، خدمت امام(ع) آمد. امام(ع) به او فرمود: من بیعت را از تو برداشتم و آزاد گذاشتم؛ زیرا تو به امید عافیت و آسایش تا اینجا به همراه ما آمده اى و در راه ما خود را به ناراحتى و مصیبت مبتلا نگردان!"
ثم تقدم جون مولى أبی ذر الغفاری، و کان عبداً أسود فقال له الحسین: أَنْتَ فى إِذْنٍ مِنِّى فَاِنَّما تَبَعْتَنا طَلَباً لِلْعافیةِ فَلا تَبْتَلُّ بِطَرِیقِنا.( بحار الأنوار ج45 ص22)
منبع: وبلاگ مدیر در مدار کربلا
علیک منّا السلام
آیها الأخ الصالح
قبّل الله اعمالکم