و حتی در دفاع مقدس...

در دوران دفاع مقدس شاهد آن هستیم که عملیات های مشترک خیلی محدود است و همواره نارضایتی عده ای از رزمندگان از نحوه ی برگزاری عملیات ها برایند مثبت عملیات را اسیر شیب نزولی می کند.

چه می شود که عده ای به سان همت شهید، اگر در طرح ریزی عملیاتی، نظری مخالف دارد به محض تصویب نهایی آن و عملیاتی شدن آن، از موافقین آن طرح نیز جدی تر کمر به اجرای آن می بندد و ممحض در تولی می شود و عده ای هم در مقابل، اگر کوچکترین زاویه ای را در طرح مصوب با آراء درست یا نادرست خود ببینند، تمام تلاش خود را برای اصلاح(بخوانید افساد)، خرج می کنند.

به ظاهر به خیر مشغولند، ولی به حقیقت راه افساد را می پیمایند...

همه، از امتحان فرماندهی طالوت سربلند بیرون نمی آیند!

کما اینکه در ساحتی دیگر از امتحان فرماندهی اسامه سربلند بیرون نیامدند...

کما اینکه پذیرش فرماندهی صیاد شیرازی برای خیلی ها سخت بود...

و خدا کند این سخن ادامه دار نباشد!

این یعنی همیشه "دانش" نیست که امر هدایت را قطعی می کند و ما اگر ندانیم و تمرین نکنیم چیستی و چگونگی تولی را، در مقابل "هرکس" احتمال نافرمانیمان هست.

چنانکه برای عده ای که در هشت ماه جنگ تحمیلی نرم کم آورده بودند نیز، تحمل خروش بسیجیان خامنه ای و برای بسیجیان امام خامنه ای نیز کار کردن با این نیروهای خسته و جامانده سخت بود.

آنچه اول باید به آن برسیم این است که جماعت حزب الله تب کرده است!

از نظر ما بیماریمان تشکیلاتی نبودنمان است و این را تنها به برهان لمی نیافته ایم که از برهان انی نیز به یقین رسیده ایم...

و این را نیز اضافه کنید به ملزومات عامه ای که به کرات از خودمان به خودمان گزارش شده است...