پایگاه مضمار ؛ تشکیلات اسلامی

إنَّ الیومَ المضمار و غَداً السِّباق ؛ امروز روز تمرین و فردا روز مسابقه است. (خطبه ۲۸ نهج‌البلاغه)
پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ب.ظ

داستان های مدیریتی - چوپانی در مقام وزارت

چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مى‌خاست و کلید بر مى‌داشت و درب خانه پیشین خود باز مى‌کرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مى‌گذراند. سپس از آنجا بیرون مى‌آمد و به نزد امیر مى‌رفت. شاه را خبر دادند که وزیر هر روز صبح به خلوتى مى‌رود و هیچ کس را از کار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند که در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید که پوستین چوپانى بر تن کرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مى‌خواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست که مى‌بینم؟»

وزیر گفت: «هر روز بدین جا مى‌آیم تا ابتداى خویش را فراموش نکنم و به غلط نیفتم، که هر که روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.»

امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون کرد و گفت: «بگیر و در انگشت کن؛ تاکنون وزیر بودى، اکنون امیرى!»

در آیه 5 سوره فاطر آمده است: «...فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا...»

یعنی: «زندگی دنیا شما را نفریبد.»

گرفته شده از سایت راهکار مدیریت



نوشته شده توسط پایگاه مضمار
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

پایگاه مضمار ؛ تشکیلات اسلامی

إنَّ الیومَ المضمار و غَداً السِّباق ؛ امروز روز تمرین و فردا روز مسابقه است. (خطبه ۲۸ نهج‌البلاغه)

پایگاه مضمار ؛ تشکیلات اسلامی

پایگاه مضمار با هدف تولید دانش و گفتمان سازی تشکیلات اسلامی از طریق ترویج فرهنگ کار تشکیلاتی، الگوسازی، نقد و تحلیل و همچنین رصد و پایش مجموعه های موجود آغاز به کار کرده است.

نام مضمار برگرفته از کلامِ « الا و انّ الیوم مضمار و غداٌ السباق» آگاه باشید امروز روز تمرین و آمادگى، و فردا روز مسابقه است‏‏، امیرمؤمنان برای این پایگاه انتخاب شد، باشد که گامی تمرینی در جهت فتح سنگرهای کلیدی جهان برداشته و برای ظهور اقامه کننده عدل آماده تر شویم.

پیام های کوتاه
بایگانی

داستان های مدیریتی - چوپانی در مقام وزارت

پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ب.ظ

چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مى‌خاست و کلید بر مى‌داشت و درب خانه پیشین خود باز مى‌کرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مى‌گذراند. سپس از آنجا بیرون مى‌آمد و به نزد امیر مى‌رفت. شاه را خبر دادند که وزیر هر روز صبح به خلوتى مى‌رود و هیچ کس را از کار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند که در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید که پوستین چوپانى بر تن کرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مى‌خواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست که مى‌بینم؟»

وزیر گفت: «هر روز بدین جا مى‌آیم تا ابتداى خویش را فراموش نکنم و به غلط نیفتم، که هر که روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.»

امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون کرد و گفت: «بگیر و در انگشت کن؛ تاکنون وزیر بودى، اکنون امیرى!»

در آیه 5 سوره فاطر آمده است: «...فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا...»

یعنی: «زندگی دنیا شما را نفریبد.»

گرفته شده از سایت راهکار مدیریت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی