درسهایی از کوه1
کوه یکی از صفحات عجیب کتاب آفرینش بوده و درس های او راه تکامل انقلابیون است. باید درس های این صفحه را بررسی کرده و به کار بندند تا در راه انقلاب پیروز گردند.
درس اول- انقلابیون بزرگ حرکت خود را از کوه شروع کردند که مظهر سرسختی و تحمل و ثبات است؛ حضرت آدم حرکت را از کوه سراندیب شروع کرد و حضرت نوح در سلسله جبال آرارات مبعوث به رسالت شد و حضرت ابراهیم و موسی از کوه سینا و حضرت عیسی (ع) از ساعیر و حضرت محمد (ص) از کوه نور حرکت انقلابی خود را آغاز کردند. از جایی که جز خدا کسی نبود، تا به انقلابیون جهان برسانند که حرکت انقلابی از سختی ها و تنهایی شروع شده و به پیروزی خاتمه می یابد. فأن مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا
درس دوم- انسان در موقع مبارزه دچار اضطراب خاصی می شود و باید بوسیله علم و ایمان حرکات خود را معتدل سازد مانند کوهی که حرکات زمین چموش و ناآرام را تعدیل کرده است. خداوند زمین را موجودی متحرک با حرکت مضطرب کننده معرفی کرده است و این اضطراب زمین در موقع جدا شدن از خورشید بوسیله کوه ها تعدیل شده است. خداوند می فرماید: این زمین با حرکاتی پراضطراب همچون حیوان وحشی جنگی در فضای بیکران آسمان سرگردان بود سپس خدا آنرا آرام و راهوار کرد تا زندگی و راه پیمایی و بدست آوردن روزیهای الهی خوب و فراوان بر پشت پهناور آن امکان پذیر باشد. و این اضطراب بوسیله کوه ها مرتفع شد.
پس یک فرد انقلابی مبارز باید بوسیله ایمان و علم، اضطراب خود را برطرف سازد و مانند کوهی محکم و بی زوال در برابر حوادث و مشکلات ایستادگی کند. علی (ع) به فرزند خود محمد حنفیه در جنگ جمل فرمود:
کوه ها از جا کنده شوند، تو از جای خود حرکت مکن و پرچم را نگه دار. و درباره روح انقلابی خود می فرماید:
در هر کاری ثبات قدم داشتم مانند کوه که بادهای شکننده و تند آنرا نمی جنباند و از جا نمی کند. خطبه 37 نهج البلاغه.
درس سوم- مجاهدی که در کوه تعلیمات چریکی می بیند در اندیشه ریشه کن نمودن ظالم و طرفداری از مظلوم است و می جوشد و می خروشد تا نیرویی بدست آورد که اهریمن ستم را از پای درآورد و ناله مظلومانی که گوش وجدان او را می خراشد خاموش سازد: در این هنگام کتاب طبیعت کوه را مأموریت می دهد تا سومین درس را به او بیاموزد و می گوید:
ستمگر چو برف و ستمکش چو کوه فرو رفت برف و بجا ماند کوه
مبارز با شنیدن این نغمه امیدبخش دلگرم می شود و به امید پیروزی به عملیات چریکی خود ادامه می دهد تا ملت های محروم و مستضعفین جهان را از چنگال خونین دژخیمان نجات دهد و ستمگران و خونخواران را مانند برف نابود سازد و اثری از جنایات ناپاکان در جهان نگذارد.
درس چهارم- کوه دامن پرورش خود را برای هرچیز خوب می گسترد، عسل، جواهر، معادن و امثال آن را تربیت می کند. مبارز انقلابی هم وظیفه خود می داند محرومین را در دامن خود پرورش داده و به آنها ارزش انسانی بخشد.
مگر انبیاء چه می کردند؟ پیامبران عظام با رنجهای فراوان گمشدگان جهان را که از علم و ادب و هرچیز دیگر دور شده بودند در دامن پر مهر خویش پرورش داده و تربیت کامل را در اجتماع آنها پیاده می کردند. و سنگها را تبدیل به جواهر می نمودند. و چوپان های جاهل را در قیافه اباذر به ملت خویش تحویل می دادند.
درس پنجم- خداوند کوه ها را وسیله ای برای تصفیه آبها قرار داده است تا آبهای آلوده و کثیف قابل استعمال تشنه کامان باشد.
وجعلنا فیها رواسی شامخات و اسقیناکم ماء فراتا (مرسلات 28)
کوه های سر به فلک کشیده در روی زمین قرار دادیم و آب گوارا بشما نوشاندیم.
انقلابی دلسوز ما که سوز درونیش او را آرام نگذاشته، از کوه می آموزد که باید محیط فاسد اجتماع را از هر فساد و تباهی تصفیه سازد و نگذارد کوچکترین آلودگی جامعه و نهضت و انقلاب را آلوده سازد.
و هر انقلاب الهی تصفیه را در پی داشته است به طور کامل یا نیمه کامل و از همه مهمتر تصفیه حق از وجود باطل بوده است.
درس ششم- کوه پیوسته در حرکت است ولی هیچ از او پیدا نیست و جاهلان بی خبر او را ساکن می دانند
و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمر مر السحاب (نمل 88)
شما کوه ها را در نگاه های ظاهری ساکن می بینید و حال آنکه مانند ابر حرکت می کنند.
یک مرد انقلابی هم باید خود را در عین حرکت داشتن ساکن نشان دهد تا کسی متوجه فعالیت های او نباشد و معنی تقیه همین است.
انقلابیون حرکت و تلاش پرجوششان آرام نما است و کسی متوجه آنها نیست ولی در نهایت درجه حساب شده و ثمربخش خواهد بود.