سید جواد هاشمی، داستانی زیبا از یک مدیر کل روایت می کند که خیلی زیبا و آموزنده است... حتما ببینید...
مروری بر یکی از ویژگی های مهم فرماندهان دوران دفاع مقدس
یکی از زیبایی های دوران دفاع مقدس ما این بود که هر چقدر محیط خطرناک تر بود، فرماندهان بیشتری داوطلب عملیات در آن منطقه بودند؛ این روحیه ناشی از شجاعت و دلاوری آنها و نیروهای آنها است. این نکته خیلی مهم و قابل تامل است چرا که شکستن خط دشمن یکی از جاهایی است که در هر عملیات بسیار کلیدی است و بیشترین خطر را دارد. لشکر خط شکن با شکستن خط دشمن به نوعی برای سایر لشکر های عمل کننده، بستر سازی می کند. برای همین، همیشه یکی از جر و بحث ها و مجادلات جدی فرماندهان ما در جلساتشان، دعوا و مجادله بر سر خط شکنی در عملیات بود. همگی دوست داشتند که وظیفه شکستن خط در عملیات به آنها واگذار می شد و این چیزی نبود که شخص خودشان دوست داشته باشند و به آن علاقه نشان دهند بلکه اصرار زیاد نیروها به فرماندهان و فشار آنها بود که باعث می شد آنها در جلسات بر سر خط شکنی اینقدر اصرار و پافشاری نشان دهند. این روحیه را باید فرماندهان و مدیران کنونی کشور در خودشان بوجود آورند چرا که با این روحیه نه تنها از دشمن ترسی به دل راه نمی دهند، بلکه با شجاعت و دلاوری به استقبال خطر می روند و کمر دشمن را خواهند زمین زد تا بقیه جرات کنند به پیروی از آنها به دشمن هجوم برند.
دوره ای با عنوان «قرارگاه انتقال تجارب فرماندهان و مدیران دفاع مقدس»، با حضور بیش از 30 تن از سرداران دفاع مقدس چون سردار محسن رضایی، سردار مرتضی قربانی، سردار رودکی، سردار علایی، سردار غلامپور، سردار شریعتی و... در استان خوزستان برگزار شد. در این دوره فرماندهان دفاع مقدس مطالب خود را تحت عنوان انتقال تجارب دفاع مقدس مطرح می کردند. از دل دریای در و گوهر مطرح شده در این دوره، چلچراغ فرماندهی در دوران دفاع مقدس، در قالب چهل نکته فرماندهی و مدیریت، استخراج شده که به قرار زیر است:
1. تصمیم گیری در لحظه و به موقع: دوران دفاع مقدس دوران تصمیم های بزرگ بود بطوری که سهل اندگاری در تصمیم گیری یا به هنگام نبودن تصمیم گیری باعث کشته شدن بسیاری می شد و شکست جبهه انقلاب اسلامی را به همراه داشت. بنابراین یکی از مصادیق و درسهای مهم دفاع مقدس در سطح فرماندهی و مدیریت تصمیم گیری به موقع فرمانده بود. به عنوان نمونه در عملیات فتح المبین که چهار قرارگاه فرعی تحت نظر قرارگاه مرکزی کربلا انجام وظیفه می کردند، وقتی از شمال به جنوب قرارگاه قدس و نصر تهاجم را آغاز کردند، به علت پاتک سنگین دشمن، نیروهای لشکر 14 امام حسین علیه السلام محاصره شدند. برخی فرماندهان دستور عقب نشینی به لشکر 14 امام حسین علیه السلام را دادند و نتیجه عقب نشینی آنها و عدم موفقیت این لشکر، شکست عملیات فتح المبین بود. ناگهان محسن رضایی فرمانده سپاه، از این تصمیم فرماندهان آگاه می شود و دستور می دهد که از طریق درگیر کردن دشمن در جناح های دیگر عملیات مثل قرارگاه فجر و فتح از جنوب به شمال، آتش حاصل از پاتک دشمن به لشکر امام حسین را کم کند تا آنها بتوانند محاصره را بشکنند. این تصمیم به موقع برادر محسن کاری کرد که آتش دشمن تقسیم شود و شرایط برای پیشروی نیروها بوجود آید و فتح المبین پیروز شود.
2. تصمیم گیری دور از تردید: در مجموع می توان گفت که مهترین چیزی که در جنگ باعث شکست لشکری می شود، تردید است. تردید قدرت تصمیم گیری فوری را از فرمانده سلب می کند و فرمانده ای که در زمان طلایی و به هنگام تصمیم گیری نکند محکوم به شکست است.
مهدی از شناسایی برگشته بود و چون دیروقت بود و بچهها توی چادر خوابیده بودند، همان بیرون روی زیلو خوابید. یکی از بسیجی ها که نوبت نگهبانیاش تمام شده بود، برگشت و به خیال اینکه کسی که روی زیلو خوابیده، نگهبان پاس بعدی است، با دست تکانش داد و گفت: برادر! بلند شو! نوبت توست...
مهدی که خیلی خسته بود، بلند نشد. آن برادر دوباره صدایش کرد تا بیدار شود. سرانجام مهدی بلند شد و اسلحه را گرفت و بدون یک کلمه اعتراض رفت سرپست. صبح زود، نگهبان پست بعدی آمد و سراغ آن بسیجی را گرفت و گفت: پس چرا دیشب من را بیدار نکردی؟ - پس کی را بیدار کردم؟ - نمیدانم، من که نبودم. وقتی فهمید فرمانده لشکر را سرپُست فرستاده، هم ترسید و هم شرمنده شد؛ ولی مهدی هیچ به روی خودش نیاورد.