آی بچه حزب اللهی ها حتما این مطلب را بخوانید!!!
سوال کلیدی مهم این است که چرا آدم های حزب الهی که خود را در راستای یک هدف واحد می دانند نمی توانند کار تشکیلاتی انجام بدهند؟ چرا این آدم ها بینشان این اختلافات فاحش وجود دارد؟ چرا اینها نمی توانند هم دیگر را تحمل کنند؟ چه چیزی بین جاسوسان نفوذی در یک سازمان وجود دارد که بعد از مدت محدودی با همکاری هم می توانند کل سازمان را پایین بیاورند؟ مستر همفر در خاطراتش می گوید که چهار پنج نفری این کار عظیم را می کردیم که نهایتش شد تاسیس فرقه عظیم وهابیت و اینهمه فساد! براستی چه فعالیتی اینها در ارتباط با هم داشتند که ما در جمع های حزب الهی این را نمی بینیم؟ من اسم این را می گذارم مهارت انجام کار تشکیلاتی. آنها اهمیت کار تشکیلاتی را می دانند و با همکاری هم تلاش می کنند که به هدف های پست خودشان برسند ولی ما که خود را با هدف های عظیم تری می بینیم و داعیه مسلمان بودن را داریم این مهم را پشت گوش می اندازیم. ضعف تشکیلاتی باعث شده است که ما در جمع های خودمانی هم احساس یکی بودن فطرت هایمان را نکنیم و برخورد روح ها و بوجود آمدن یک شخصیت واحد اسلامی را احساس نکنیم. آیا فکر می کنید که جامعه مهدوی در راستای این امر مهم نیست؟ پس چرا ما خودمان را در این مسیر قرار نمی دهیم؟ چرا ما نمی توانیم پا روی خواسته های خودمان بگذاریم و بخاطر برخی مصالح تشکیلات از سلایق شخصی خودمان کوتاه بیاییم؟
پس آی بچه حزب اللهی ها! بشتابید به امر خطیر انجام کار تشکیلاتی که جامعه اسلامی نیازمند به حزب اللهی های تشکیلاتی است.
جامعه نخبگانی زمانی می تواند از توده جامعه استفاده کند که بتواند و بخواهد که تشکیلاتی عمل کند...
توانستن او در گرو فهم تشکیلاتی اوست و خواستن او در گرو عدالت تشکیلاتی او که می فهمد جایگاه و نسبت ولایت را با خود و جامعه.
این جماعت خواص، تا زمانی که قوت و جرأت قیادت ولایی را نیابد، نه می تواند دست حاکمیت طواغیت را از جامعه اسلامی کوتاه کند و به تبع آن ولی امر خود را محکوم به تنهایی نکند و نه از وجه اثباتی، می تواند جامعه ای بر اساس معیارها و موازین اسلامی اداره کند و باز هم به تبع، خود را وامدار جماعت غیر الهی می کند.
این است همان افراط و تفریط جامعه ی اثرگذار نخبگانی، در جامعه اسلامی امروز و هرروز ما.
باید که طور دیگری زیست!
با سیری در علل ممانعت اهل بیت(سلام الله علیهم) از برپایی بعض قیام های امامیه، این نکته قابل کتمان نیست که علت این عدم تأییدها، جز ضعف در تشکیلات آن قیام ها نبوده است که نهایتا نیز خاموشی آن خروش ها را تاریخ به نظاره نشسته است.
این ضعف در رهبری قیام ها ، عدم برآورد صحیح از قوت ها و کاستی های خود و دشمنان و احصاء عداد نیروهای حاضر در دو طرف جبهه ، توجه به آینده و از دست رفتن توان راهبردی جریان حق و... را می توان دید.
شاید برایتان سؤال شده باشد که چرا در بسیاری از مجالس و کلاس ها و حلقه هایی که شکل می گیرد ابتدای جلسه سوره عصر به صورت دسته جمعی خوانده می شود؟ در نگاه ساده و اولیه احتمالا فرقی بین این سوره با بقیه نبینید و بگویید که به خاطر متبرک شدن جلسه است که این کار را انجام می دهند و یا بگویید که چون این سوره کوچک است. اما سؤال بعد مطرح می شود که چرا از بین سوره های کوچک این سوره انتخاب شده است؟
نقل می کنند که مجالسی و حلقاتی هم که پیامبر و اصحابشان دور هم جمع می شدن این سوره را با هم می خواندند. این هم به نظرتان اتفاقی است؟ یعنی همین طور فقط به نیت تبرک سوره عصر خوانده شود یا یک چیزی عمیق تر در این سوره وجود دارد که این سوره خوانده می شود؟
یک سؤال کلیدی این است که اگر به من یا به شما یکدفعه گفتند که بیایید و مسئول فلان سازمان یا شرکت بزرگ شوید چه می کنید؟ یا اینکه شما ایده نابی به ذهنتان خورد و خواستید آنرا اجرایی کنید، البته ایده ای که مستلزم داشتن یک تشکیلاتی منسجم است؟ آیا از قبل روی این سوال فکر کرده اید؟
{اگر تا به حال روی این سؤال فکر نکرده اید چند لحظه ای به شما اجازه می دهم که اندکی تامل نمایید}
...
از ارکان کار تشیکلاتی در هر موقعیتی و به هر اندازه ای آدم هایی هستند که در آن تشکیلات با شما کار می کنند. اگر می خواهید در سمت جدیدی که در یک تشکیلات کلان به دست آورده اید موفق شوید لازم است که از قبل خودتان را برای آن کار آماده کنید تا با پیشنهاد یک دفعه یک سمت بالای تشکیلاتی متعجب و حیران نمانید.