اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایی که بر ملت ها وارد می شود، در بسیاری از موارد، بر اثر بی بصیرتی است. خطاهایی که بعضی از افراد می کنند، بر اثر بی بصیرتی است. بصیرت خودتان را بالا ببرید. آگاهی خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جمله امیرالمؤمنین علیه السلام را در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصّبر».
بنده بارها این جبهه های سیاسی و صحنه های سیاسی را مثال می زنم به جبهة جنگ. اگر شما در جبهة جنگ نظامی، هندسه زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهای بزرگ هست. برای همین هم هست که شناسایی می روند. یکی از کارهای مهم در عمل نظامی، شناسایی است؛
شناسایی از نزدیک که زمین را بروند ببینند؛ دشمن کجاست؛ چه جوری است؛ مواضعش چگونه است؛ عوارضش چگونه است؛ تا بفهمند چه کار باید بکنند. اگر کسی این شناسایی را نداشته باشد، میدان را نشناسد، دشمن را گم بکند، یک وقت می بینید که دارد خمپاره اش را، توپخانه اش را آتش می کند به طرفی که اتفاقاً این طرف، طرفِ دوست است؛ نه طرفِ دشمن؛ نمی داند دیگر.
یک انیمیشن معنادار کوتاه که می توان از دل آن نکته های ناب مدیریتی تشکیلاتی بیرون کشید...
روى این مسأله ى «جدّى بودن» فکر کنید...
ما از جوانان عزیزمان- چه دختران و چه پسران- توقّع داریم که در مورد مسائل اساسى کشور، جدّى باشند و جدّى برخورد کنند. پیشنهاد می کنم روى این مسأله ى «جدّى بودن» فکر کنید، بعد خواهید دید خیلى از کارهایى که در گوشه و کنار انجام می گیرد، ناشى از جدّى نبودن است.
در دعاى کمیل می خوانیم: «قوّ على خدمتک جوارحى و اشدد على العزیمة جوانحى و هب لى الجدّ فى خشیتک». خیال نکنید این دعاها فقط تضرّع و انابه است. البته تضرّع و انابه خیلى ارزش دارد؛ اما در لابه لاى این حالت تضرّع و انابه، معرفتهاى لازم براى زندگى گنجانده شده است. این دعاها چشمه ى معارف اسلامى است.
«قوّ على خدمتک جوارحى»؛ مرا بر انجام این خدماتى که بر عهده ام است، از لحاظ جسمانى توانا کن. «و اشدد على العزیمة جوانحى»؛ اراده و عزم مرا مستحکم کن. «و هب لى الجدّ فى خشیتک»؛ به من حالتِ جد بده؛ سرسرى نگرفتن؛ بازیچه نینگاشتن.
سید جواد هاشمی، داستانی زیبا از یک مدیر کل روایت می کند که خیلی زیبا و آموزنده است... حتما ببینید...
صحبت نظری از تشکیلات و کار تشکیلاتی زمانی ثمر میدهد که در قالب یک توانمندی ظهور پیدا کند. برخی گمان میکنند با مطالعه دقیق پیرامون تشکلهای مختلف و بررسی اهداف و راه رسیدن آنها به هدفهایشان و همچنین مطالعه تکنیکها و روشهای آنها، تشکیلاتی شدهاند؛ حال آنکه این مطالعات صرفاً یکسری گزارههای دانشی است. زمانی این دانش در افراد نتیجه میدهد که به بینش تبدیل شود و لازمه گذر از دانش تشکیلاتی به بینش تشکیلاتی، فعالیت عملی است که به فهم و درک عمیق کار تشکیلاتی در افراد کمک میکند. مثلا در یکی از سرفصلهای کار تشکیلاتی گفته میشود که در کار تشکیلاتی انسان باید به تشکیلات متعهد باشد و این تعهد خودش را در عدم تقدم رأی فردی بر رأی تشکیلات نشان میدهد. دانستن چنین مطلبی، یعنی داشتن دانش این قسمت ولی آیا صرف دانستن، عمل را هم به دنبال دارد؟ الزاماً انسانها به چیزهایی که میدانند عمل نمیکنند. وقتی من به عنوان کسی که علاقهمند به فراگیری ادبیات تشکیلات هستم، چنین دانشی کسب میکنم، باید همین را در عمل تمرین نمایم. مثلا تصور کنید اردویی رفته اید که مسئول اردو میگوید: «از این طرف برویم»، با وجود مخالفت شما با مسیر انتخابی، اگر انتخاب مسئول اردو را مقدم بر انتخاب خود دانستید، نشان میدهد این مطلب تشکیلات را فهم کردهاید وگرنه صرف بحثهای نظری پیرامون چیزی که در رفتار ما تغییری ایجاد نکند، فایدهای ندارد.